تسلیم در برابر مشیت و اراده خداوند1
سحرگاهان هنگامی که امام حسین علیه السلام آماده حرکت از مکه به سمت
عراق شد، اهل بیت را نیز به همراه خود برد. محمد حنفیه موضوع را فهمید، نزدبرادر آمد و به او گفت: «چه چیزی سبب شده است که به این زودی حرکت کنی.»
حضرت در پاسخ فرمود: «ای برادر! وقتی از تو جدا شدم، جدّم، پیامبر خدا را
در عالم خواب دیدم که به من فرمود: ای حسین حرکت کن؛ زیرا خواست و اراده و
مشیت خداوند بر این قرار گرفته است که تو را شهید و کشته ببیند».
محمد با شنیدن این خبر گفت: «پس چرا همسر و فرزندان خود را به همراه می بری؟» حضرت فرمود: «خداوند می خواهد زن و بچه های من را هم اسیر ببیند و خواست او بر این امر قرار گرفته است. من نیز تسلیم مشیت و اراده خداوندم».
فکر خود و رای خود در عالَم رندی نیست
کفر است در این مذهب، خودبینی و خودرأیی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی؛ حکم آنچه تو فرمایی2
محمد با شنیدن این خبر گفت: «پس چرا همسر و فرزندان خود را به همراه می بری؟» حضرت فرمود: «خداوند می خواهد زن و بچه های من را هم اسیر ببیند و خواست او بر این امر قرار گرفته است. من نیز تسلیم مشیت و اراده خداوندم».
فکر خود و رای خود در عالَم رندی نیست
کفر است در این مذهب، خودبینی و خودرأیی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی؛ حکم آنچه تو فرمایی2