اساس راز نماز در شهود عینی نمازگزار نهفته است وچون شهود قلبی درجاتی دارد برای اسرار نماز نیز مراتبی است که هر درجه بالا نسبت به پایین باطنی است مستور و هر رتبه پایین نسبت به بالا ظاهری است مشهور ونماز گزار سالک همواره با جان و دل از مشهوری به مستور سفر میکند تا نه از شهرت نامی باشد ونه از سترت اثری و نه از راز نشانی و نه از نماز عیانی و نه از نماز گذار اسمی بلکه تنها معبود دیده می شود و بس انچه پیرامون راز نماز و حقایق ان در دسترس عالمان جستجوگر فرار گرفته رشحاتی از دریای مواج عصمت و طهارت است و دیگران را به حریم قدس ان راهی نیست (تا یار که را خواهد و میلش به که باشد) یکه تازان میدان توحید و محرمان اسرار الهی کم و بیش یاران رازدار خویش را در حد ظرفیتشان از اسرار غیبی و ملکوت و حقایق عالم اگاه می ساختند ولی:
هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند!!