- نماز و نیازهای واقعی زوج جوان :
یکی از نیازهای زوجهای جوان رسیدن به فردایی بهتر است. در این میان، امید نقش بسیار زیادی در پویایی انسان دارد و بهترین انگیزه جهت رسیدن به آرمانهای زندگی محسوب می شود. با توجه به شور و نشاطی که در جوانان وجود دارد می توان گفت، جوانان معمولاً مایلند زندگی را از دریچه امید ببینند و نماز دریچه زیبایی است به سوی امیدهای زندگی.
در ذکرهای نماز و به ویژه قنوت، عباراتی وجود دارد که از حالت دعا و درخواست برخوردار است. جوان نمازگزار با دعای خود در حقیقت، آرزوی رسیدن به فردایی بهتر را با خداوند در میان می گذارد و چون کسی که دعا می کند، امید به اجابت هم دارد، نماز هم چون حلقه اتصالی خواهد شد که
زوجهای جوان را با خداوند مرتبط و امید به رحمت و بخشش الهی را در وجود آنها نهادینه می کند.
هر فردی در زندگی نیاز به همدم و هم صحبتی دارد که بتواند با او ارتباط برقرار کند، زیرا انسان موجودی اجتماعی است که بسیاری از نیازهای عاطفی و روانی خود را به واسطه برقراری ارتباط کلامی با دیگر اعضای جامعه انسانی تأمین می کند. در این میان، نماز کامل ترین و زیباترین ارتباط کلامی انسان با خداست و تمامی نیازهای روحی و روانی انسان را سمت و سویی حقیقی می بخشد. نیایش، نماز و ارتباط با خداوند باعث می شود که روح از احساس تنهایی نجات یابد و به واسطه پیوند میان خود و خالق هستی، رابطه انسانی با همسر خود برقرار کند.
یکی دیگر از نیازهای روح آدمی ارتباط با بی کرانگی یا وجود بی نهایت است. روح آدمی، چون از روح الهی نشأت گرفته از محدودیتهای زندگی مادی به سرعت سرخورده می شود و هر لحظه مترصد در هم شکستن حصار تنگ آن است.
انسان موحد با اتصال روحش به عالم ملکوت، شادابی و طراوت خود را حفظ می کند و به این وسیله توانایی روحی خود را افزایش می دهد. در مقابل، انسان مادی به دلیل محرومیت از چنین رابطه ای، از سردرگمی، ابتذال و پوچی روزافزون در عمق روح و روان خویش رنج می برد.
زوجهای جوان در شروع زندگی بیش از دیگران نیاز به پویایی دارند و علاقه مندند که زندگی را از دریچه نشاط و شادابی ملاحظه کنند. نماز می تواند این نیاز را به مجرای صحیح خود هدایت کند و آنها را به مفاهیم عمیق تری از نشاط زندگی آگاه کند.
برخی از اندیشمندان هم چون آبراهام مازلو بر این باورند، زمانی که انسانها به نیازهای زیستی خویش پاسخ می دهند، در مرحله بعد نیازهای ثانویه و تأمین آنها مطرح می شود و اگر هرمی از نیازهای ثانویه انسان ترسیم کنیم، قاعده آن، نیازهای ایمنی است و در رأس آن نیاز به خودشکوفایی به چشم می خورد. بر این اساس، وقتی انسان از پاسخ به نیازهای ابتدایی خود فارغ می شود، آنگاه در صدد پاسخگویی به نیازهای اساسی ترش از جمله نیاز خود شکوفایی برمی آید که در این مرحله او می تواند تمامی استعدادها و توانمندیهایش را از قوه به فعل برساند و خود شکوفایی را محقق کند. صرف نظر از میزان صحت تقدم و تأخری که این دسته از روان شناسان برای نیازهای انسانی قایل می شوند، توجه به نیاز خودشکوفایی مبحث بسیار مهمی است که نمی توان آن را نادیده گرفت.
یکی از ویژگیهای انسان خودشکوفا، خویشتن فرارونده اوست، یعنی شخصیتی که از مرزهای خود بالاتر رفته و جذب پدیده های عمیق تر و گسترده تر از خود می شود. نماز عاملی است که انسان را از خود فراتر می برد و محو و جذب ملکوت الهی می نماید و آنگاه به تفسیر دیگری از «خویشتن» می رسد. در حقیقت روح نماز، «از خود بریدن» و «به خدا پیوستن» است. نمازگزار واقعی، خودر ا چون «من مستقل» نمی بیند، بلکه خدا را بر فراز خویشتن مشاهده می کند، کسی که منیت خود و خودبینی را کنار می زند، در حقیقت مصداق شخصیت فرارونده می شود و مهر و محبت او به همسر و فرزند و جامعه اش نیز در مسیر عشق به خدا، معنا و مفهوم پیدا می کند.
زوجهای جوان در آغاز زندگی مشترک خود، نیاز شدیدی به نیروی اعتماد به نفس دارند تا بتوانند در پرتو آن بر مشکلات خود فایق آیند. نماز، این خودباوری و اعتماد به نفس را به انسان عطا می کند، موجودی که خداوند او را جانشین خود در زمین دانسته و آفرینش او را مبارک می داند. در حدیث قدسی نیز این مضمون آمده است که «ای فرزند آدم! من همه چیز را به خاطر تو آفریدم و تو را به خاطر خودم.»
حال، انسانی که موحد است و خداوند در صدر اندیشه او نشسته است، چون راز و رمز نیایش با خدا را دریافته، طیب و طاهر نماز می گذارد و از این راه خودباوری و اعتماد به نفس می یابد. داشتن حامی نیرومند و مهربانی همچون پروردگار می تواند تضمین کننده اعتماد به نفس انسان در فراز و نشیبهای زندگی مشترک و مسئولیتهای ناشی از آن باشد و حذف کردن چنین پایگاهی از زندگی، می تواند زوج جوانی را که با امید و آرزو زندگی مشترک خود را آغاز کرده اند، به گرداب خودمحوری ها و درگیریهای نفسانی کشاند. در واقع، نماز به عنوان محکم ترین رابطه انسان با خدا، می تواند بهترین تأمین کننده اعتماد به نفس زوجهای جوان، محسوب شود و برای مبارزه با مشکلات زندگی به آنها جرأت کافی بدهد.
یکی دیگر از نیازهای زوجهای جوان نیاز به «مقبولیت» است. به این معنا که دیگران آنها را همان گونه که هستند، پذیرا باشند. این نیاز، در حقیقت به ضرورت داشتن جایگاه در میان جامعه اشاره دارد و اگر جز این باشد، زندگی امری دردناک بوده و به سختی قابل تحمل است. حال باید دید آیا نماز و ارتباط با خداوند، قادر است برای انسان چنین مقبولیتی را فراهم کند؟ اگر به فلسفه نماز و روح عبادت توجه کنیم، پاسخ این پرسش آسان خواهد بود، زیرا نماز یعنی امکان حضور همه بندگان در بارگاه الهی، به شرط آن که پیشانی بندگی بر آستان کبریایی اش بسایند.
- تأثیر بلندمدت دوران آغازین زندگی
تأثیر دهه اول زندگی مشترک در سالهای بعد غیر قابل انکار است. بر این اساس، زوجهای جوانی که در دهه نخست زندگی مشترک رابطه عمیق و مستمری با خداوند برقرار می کنند، در سالهای بعد از آن، وقتی به گذشته خود می نگرند، احساس آرامش، عزت نفس و پاکی را با تمام وجود حس می کنند؛ در حالی که اگر بهترین سالهای زندگی مشترک که همان دهه اول ازدواج است، با دوری از خداوند، غفلت از یاد او و ترک نماز سپری شود، همیشه هاله ای از احساس گناه زوج جوان را می آزارد. مگر آن که با استغفار از گذشته مورد لطف و عنایت خداوند قرار گیرند. اما حتی در این صورت هم سالهای از دست رفته جبران نمی شود. از این رو، نباید به آسانی این دوره مهم را از دست داد.
- تربیت فرزندان
زوجهای جوانی که اهل نماز و عبادت اند، در تربیت نسل صالح و با ایمان توفیق بیشتری می یابند، زیرا حالات روحی و عاطفی والدین به ویژه مادر، در دوران بارداری و دوره شیرخوارگی به کودک تأثیر زیادی برجای می گذارد و چنانچه مادر از ویژگیهای معنوی برخوردار باشد، فرزند خود را در دوران جنینی و شیرخوارگی مستعد پذیرش ویژگیهای اخلاقی می گرداند.
ولی پس از طی دو مرحله یاد شده ویژگیهای رفتاری والدین نقش بسزایی در تربیت فرزندان دارد و حالات عبادی والدین تأثیر عمیقی بر صفحه روح و وجدان فرزندان باقی می گذارد. نمازگزاری زوجهای جوان سبب ایجاد فضای معنوی در منزل می شود و نقش خاصی در تربیت دینی فرزندان دارد.
نماز سبب تقویت روحیه قدردانی و شکرگزاری می شود. این موضوع با توجه به دیدگاه متفاوت و روحیات خاص آنها، در ابتدای زندگی بسیار مهم است.
روح نماز، حمد و سپاس نسبت به خداوند تبارک و تعالی است و همان گونه که در سوره مبارکه حمد ملاحظه می کنیم، چنین سپاسی به درگاه خداوند، در حقیقت، تجسم و تبلور روح قدرشناسی نسبت به نعمتها و بخششهای الهی است. کسی که نسبت به خالق قدرشناس باشد، نسبت به مخلوق او نیز قدرشناس خواهد بود و او زحمات و تلاشهای اطرافیان، از جمله همسرش را هرگز فراموش نخواهد کرد. این امر، روح مودت و حق شناسی و وفاداری همسران جوان را نسبت به هم تقویت می کند و در نتیجه پایه های زندگی شان محکم تر می شود.