تاریخ : اول 5 1394
نظر

موجبات حواس پرتی در نماز

وقتی از علما در مورد حال خود سوال کند و از نظر آنها نسبت به خود با خبر شود، مقداری مشکل حل خواهد شد.

بالاتر این که، به عمل خود علما نگاه کند و ببیند که آنها هم مثل او این قدر حساسیت دارند یا عملشان بر خلاف او است؟ اگر عملکرد علما را برخلاف خود یافت، پس باید بداند که یقیناً دچار وسواس شده است.

۱. تندخوانی و شتاب زدگی

از موجبات حواس پرتی، تند خوانی و تعجیل در اتمام نماز است، که علت سریع خوانی هم، عدم اهتمام به نماز است. چرا که چنین افرادی، نماز را فقط برای رفع تکلیف می خوانند، لذا با کراهت و بی میلی عبادت را انجام می دهند و در نتیجه احساس خستگی می کنند.

انگیزه تند خوانی، حاضر شدن نزد محبوب کذایی است و از این که چند لحظه ای در نزد کسی که قلبش متوجه او نیست ایستاده، رنج می برد و می خواهد هر چه سریعتر به طرف کسی یا کاری که دوست دارد پرواز کند.

اگر کسی قلبش متوجه خدا باشد و از این حضور راضی باشد، لزومی برای تندخوانی و فرار از نماز نمی بیند، چون در محضر کسی است که باید باشد، لذا تمام حواسش را متمرکز به محبوب واقعی می نماید.

۲. گناه

همان طور که نماز، عامل بازدارنده از گناه است، فحشا و منکرات نیز مانع حضور قلب در نماز است. نماز و گناه رابطه متقابل و متضاد دارند. کسی که اهل فحشا و منکر است، توفیق تحصیل حضور قلب در نماز را ندارد، چرا که گناه اثر منفی خود را در نماز می گذارد و از طرفی نماز به میزان حضور قلب در آن، بازدارنده از معصیت و بزهکاری می باشد و این که خداوند در قرآن کریم فرموده است:

«اِنّ الصّلوه تَنهی عنِ الفحشاء و المنکَرِ؛ نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد» مسلماً نماز با حضور قلب را اراده کرده است، چرا که حضور قلب یعنی حاضر شدن قلب در محضر خدا که مبدأ پاکیهاست و قلب آدم فاسق، فاجر و گناهکار نزد معاصی است نه خدا؛ ممکن نیست دل آدمی هم در معاصی غرق باشد و هم در معنویّات.

با دقت معلوم می شود کسی که غرق در شهوات و معاصی است، حقّ معنویّات و نماز را ضایع می کند و به همین جهت است که خداوند می فرماید:

«فَخَلفَ من بعدهِم خلفٌ اضاعُوا الصّلوه و اتّبَعوا الشّهَواتِ فسَوفَ یَلقَونَ غَیّاً؛[۱] پس جانشینان این جمعیت پاک و خدا پرست، قومی شدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی کردند و به دنبال آن به گمراهی افتادند».

نتیجه آن که با خدا بودن، منافات با اسارت در شهوات و گناه و آلودگی دارد. مسلماً روح و قلبی که به گناه عادت کرده و انس گرفته نمی تواند قبله خدا و محل توجّه او باشد.

درمان

الف. با علل فساد و گناه مبارزه کنیم

ریشه گناه عبارت است از جهل، هوای نفسانی (منفعت) و ترس. اگر می خواهیم گناه از صفحه زندگی ما پاک شود، باید در مرحله اول، گناه را بشناسیم و بدانیم که چه چیزهایی گناه و موجب فساد و آلودگی روح آدمی و اجتماع بشری است و در مرحله دوم به نقش مخرّب گناهان در زندگی خود و بشر توجه کنیم و آثار منفی آنها را با دقّت درک کنیم.

ب. از القائات، جهت ترک گناه کمک گیریم

برای این منظور باید به قلب خود تفهیم کنیم، اگر نماز خوان هستیم پس کلاه برداری برای چه؟ اگر نماز می خوانیم، پس چرا زنا، چشم چرانی، شراب و همراهی با دوست بد...؟ و با توجه به جنبه منفی گناه، از گذشته خود توبه کنیم و با القائات مثبت، امید به خوب شدن و عوض شدن و ... را در خود زنده کنیم.

ج. از خود نماز در ترک گناهان کمک بگیریم

به هیچ وجه نماز را ترک نکنیم، بلکه همواره عزم و همّت خود را متوجّه ترک گناه کنیم و در هنگام نماز به خلوص و حضور قلب بیشتر توجّه کنیم و از آن جا که گناه و نماز رابطه متقابل دارند، به موازات ترک گناه به کسب حضور قلب و خالی کردن قلب از اغیار بپردازیم و این مطلب که «نماز با توجّه، با گناه منافات دارد» را به قلب تفهیم کنیم و با خود تکرار کنیم که قلب پر گناه آشیانه حق تعالی قرار نمی گیرد.

۳. چشم چرانی

چشم چران کسی است که کنترل چشم خود را ندارد و به هر طرفی خیره می شود و چه بسا نگهداری چشم از اختیار او خارج شده و به صورت عادت در آمده است که ترک آن مشکل به نظر می آید.

چشم چرانی قبل از این که برای دیگران مزاحمت و ناراحتی ایجاد کند، برای خود شخص مضرّ است و موجب آشفتگی، اضطراب، عدم اعتماد به نفس، بی حالی و رخوت نسبت به معنویات، مخصوصاً نماز می گردد. خداوند سبحان زن و مرد را از چشم چرانی نهی نموده است. آن جا که فرموده است:

«قُل للمؤمنینَ یَغُضّوا مِن ابصارِهِم... و قُل لِلمُؤمِناتِ یَغضُضنَ مِن اَبصارِهنَّ...؛[۲] به مردان بگو دیدگان خود را فرو خوابانند و.. . به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش را فرو خوابانند».

کسی که معتاد به چشم چرانی شد، فکر و خیال و قلبش مشغول دیده می شود و روحش آشفته و ذهنش مشوّش می گردد و هنگام عبادت، قوه خیالش با این آشفتگی به پرواز در می آید و به شاخه هایی پرواز می کند که با چشم خود مشاهده کرده است.

درمان

الف. کنترل چشم در همه حال

اگر در بیرون از نماز چشم آزاد بود، محال است هنگام نماز متمرکز به خدا شود، اگر در بیرون نماز چشم فرّار بود، در هنگام نماز هم آزاد است؛ یعنی هر چه چشم ضبط کرده و ذخیره کرده، هنگام نماز مزاحم می شود. پس حفظ و کنترل حواس در نماز منوط به حفظ و کنترل چشم در بیرون از نماز است. چگونه ممکن است کسی که عادت به نگاه پراکنی کرده، بتواند هنگام عبادت به طرف محبوب واقعی پرواز کند؟ قلبی که آشفته محبوب پنداری است، چگونه معشوق واقعی را می بیند؟

تـو درون نـماز و دل بیرون گـشتها می کنی به جـهانی!

این چنین حالتی پریشان را شرم نآید نماز می خوانی؟!

۴. عوامل بیرونی

در شکل گیری نظام شخصیتی و روحی آدمیان، علاوه بر عوامل درونی و فردی، عوامل بیرونی نیز مؤثر است و این واقعیتی است که دین واقع گرای اسلام به آن توجه کرده است، چرا که روح انسانها دایماً دستخوش تأثیر پذیری از عوامل بیرونی است.

از عوامل بیرونی، دوست فاسد، مجلس گناه و محیط فاسد را می توان بر شمرد.

الف. دوست فاسد

همنشینی و مصاحبت با دوست فاسق، اثرات منفی در آدمی می گذارد، چرا که شخصیت انسان بستگی به شخصیت دوست و همنشین او دارد و این واقعیتی غیر قابل انکار است که امام صادق ـ علیه السلام ـ به آن اشاره کرد است:

«المرءُ عَلی دینِ خلیلهِ؛[۳] دین آدمی بستگی به نوع دین دوست او دارد».

تو اوّل بگو با کیان دوستی پس آن بگویم که تو کیستی

همنشینی با کسی که تارک نماز است، موجب ترک نماز یا سهل انگاری در آن می شود و همان طور که دوست بد، اثر منفی در انسان می گذارد، انتخاب دوست خوب، نقش سازنده در آدمی دارد. همنشینی با کسانی که اهل حضور قلب هستند، زمینه را برای تحصیل حضور قلب آماده می کند.

ب. مجلس و محیط فاسد

مجلس گناه و محیط فاسد خانواده، اجتماع و... جوّ روحی انسان را فاسد می کند و جوّ روحی فاسد، زمینه لازم را برای رشد معنویات از بین می برد. به میزان تأثیر پذیری از مجلس گناه و محیط فاسد، معنویات ضعیف می شود.

به همین جهت است که امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:

«لا ینبَغی لِلمُؤمنِ اَن یجلسَ مجلساً یُعصی الله فیه و لا یقدرُ عَلی تَغییِره؛[۴] شایسته نیست، مؤمن، در مجلسی که معصیت خدا در آن می شود و قادر بر تغییر آن نیست، بنشیند». مجالست با گناهکاران، روان آدمی را بیمار نموده و اسارت نفسانی را شدّت می بخشد و ذهن را آشفته می کند.

چگونه ممکن است کسی در فلان مجلس فساد، پای فیلم مخرّب ویدئو و ماهواره بنشیند و بعد در محضر خدا حاضر گردد؟ چگونه ممکن است چشمها به تماشای تصاویر مبتذل و فیملهایی که رقص فلان رقاص را نشان می دهد، بپردازند و خاطره آنها در نماز مزاحمت ایجاد نکند؟ چگونه خدا در قلبی که غیر خدا حکومت می کند، جا دارد؟

۵ . موانع مقدماتی

نمازگزار برای این که بتواند با سکون و طمأنینه در محضر خدا حاضر شود، بایستی تمام موانع را از سر راه بردارد، از جمله موانعی که باید برداشته شود، پرخوری، کثرت خواب، جلوگیری از بول، کسالت و خستگی، است.

الف. پرخوری

پرخوری علاوه بر مضرات جسمی و فیزیولوژیکی دارای مضرّات روحی و روانی نیز هست که از جمله ناراحتیهای روحی آن، مانع بودن از قلب در نماز است.

پرخوری بیش از حد، موجب بی حالی و کسالت در عبادت و کسالت و بی حالی موجب حواسپرتی در نماز می گردد.

و در روایتی از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ داریم که:

«من تعوّدَ کثرهَ الطّعام و الشّرابِ قسی قلبهُ؛[۵] هر کس زیادی خوردن و آشامیدن عادت او شود قلبش سیاه می شود».

ب. پرخوابی

پرخوابی هم یک نوع مریضی است که مبتلا به آن نه تنها توفیق تحصیل حضور قلب پیدا نمی کند، بلکه تارک نماز هم می شود.

پرخوابی و اعتیاد به آن، جسم را بی حال می کند و موجب ضعیف شدن اراده می گردد و اعتماد به نفس از آدمی سلب می شود که در نتیجه آدمی در مقابل معنویات عکس العمل منفی نشان می دهد، چنین شخصی در نماز با حالت خواب آلود روبه رو می شود و هنگام بیدار شدن از خواب، به سختی بر می خیزد و به علت اسارت خواب، با بی حالی وضو می گیرد و طوری صورت را می شوید که خواب از سرش نپرد و در هنگام نماز در فکر خواب است و با اتمام نماز دستِ و پا شکسته، به طرف رختخواب پرواز می کند، چرا که محبوبش خواب است و نماز مزاحم بود.

________________________________________

[۱] . مریم (۱۹) آیه ۵۹.

[۲] . نور (۲۴)، آیه ۳۰ و ۳۱.

[۳] . اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۵.

[۴] . اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۴.

[۵] . نهج الفصاحه، ص ۵۷۳.


موضوعات مرتبط:
الصلوه معراج المؤمن
X