«در این جهان ناپایدار چه بسیار افرادی هستند که به مقتضای زمان و مکان، کار می کنند و در همه حال مصالح شخصی را از نظر دور نمی دارند. برای این دسته از مردم فرقی نمی کند علی(ع) مصدر کار باشد یا معاویه. حقیقت و مجاز در نظر مصلحت بینِ این گونه افراد ابن الوقت، علی السّویه است. خلاصه هر چه را با منافع و مصالح آنها تطبیق کند مباح و متبع خواهند بود. عبارت مثلی بالا در مورد این گونه افراد و آحاد، صادق است؛ و چون ضرب المثل ها از پیشینیان ما به ارث می رسد بیانگر این حقیقت است که از گذشته ی دور این امر و موضوع در جامعه ی ما حاکم بوده است.
ریشه ی تاریخی این مثل، بدین شرح است: «عبدالرحمن بن صخرازدی» معروف به «ابوهُریره» از فقیرترین اصحاب پیامبر(ص) و از عشیره ی «سلیم بن فهم» بود. نامش به عهد جاهلیت «عبدقیس »یا «عبد شمس» بود و به سال «غزوه ی خیبر» که مسلمان شد نامش به «عبدالرحمن» تبدیل شد. گویند در خلافت «عمربن خطاب» ولایت بحرین را داشت. به روزگار عثمان، قضای مکه به او محول گردید. و به زمان معاویه چند روزی والی مدینه شد. مشهور است که ابوهریره در محاربات صفین حاضر و ناظر بود ولی در جنگ شرکت نداشت. کارش این بود که موقع صرف طعام نزد معاویه می رفت و در کنار سفره ی چرب و نرمش می نشست؛ هنگام نمازدر پشت سر علی(ع) نماز می خواند. ولی هنگام مصاف از معرکه ی جنگ دور می شد و در گوشه ای مبارزه ی دلاوران را تماشا می کرد. وقتی علت این سه حالت را از او سؤال کردند در پاسخ گفت: «الصلوة خلف علی (ع) اتم، مضیرة معاویه ادسم، ترک القتال اسلم»!
یعنی «نماز در پشت سر علی(ع) کامل ترین نمازاست و غذای معاویه چرب ترین غذاها و احتراز از جنگ و کشتار سالم ترین کارهاست.»
وقتی به ابوهریره گفتند: این چگونه رفتاری است؟ او جواب داد: خداوند فرموده است: «ولا تنس نصیبک من الدنیا». من به این سبب از هر چیز بهترین آن را انتخاب می کنم. «نماز، نماز علی(ع)، غذا، غذای معاویه، و سایه، سایه ی نخل»