چون حقیقت نماز حضور قلب است، و حضور قلب مستلزم نفى خواطر و توجّه تام به ذات اقدس ربوبى است. لذا با این توجّه تمام خاطرات مضمحل مىگردد، افکار و خیالات نیست و نابود مىگردد، آن لشکرهاى صف کشیده شده افکار و آن تداعى معانى صور و اشکال مانند نمک در آب حل مىشود، و آن آشوب و هیجان تبدیل به آرامش و سکون مىگردد. آن گرد و غبار خیالات تبدیل به زمین سرسبز و خرّم و آب پاشیده شده، آن امواج پرخروش تبدیل به یک آب صاف و آرام مىشود. و معلوم است که اقلّ فایده آن استراحت موقّتى از پریشانى حواس و افکار، و فائده مهم آن اتّصال به ابدیّت و خداوند جلّ و علا است. چون آئینه دل صاف شد و آب خروشان آرام گرفت و گرد و غبار شهوات و افکار مشوّش نشست، جلوه خورشید حقیقت و شمس سرمدى در قلب واضح مىشود؛ بنده خداى خود را مىبیند، با او مىگوید و با او مىشنود.
یکى از بزرگان مىفرماید: من هر وقت بخواهم خدا با من صحبت کند قرآن مىخوانم، و هر وقت بخواهم من با خدا تکلّم کنم نماز مىخوانم چه حال بهتر از این حال که انسان دمى مغز خود را از فکر این دنیاى پر شر و شور خالى کند (دنیائى که عیشش توأم با ناگوارى و حیاتش توأم با موت و شادیش مقرون با سوگ و ماتم است) و توجّه به حرم انس و مقام قرب و محل أمان بگرداند، و به ابدیّت پیوسته شود.
معنى آیه شریفه (إِنَّ الصَّلاة تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ )تنها این نیست که نماز انسان را از فحشا و منکرات ظاهرى باز مىدارد، بلکه این افکار و خیالات که فحشا و منکرات واقعى است و دشمنان راه سلوک و تجرّد، با نماز که همان توجّه کامل به حضرت رب الأرباب است همه آنها را مانند خس و خاشاک مىسوزاند و در بوته مقام قرب نابود مىکند؛ لذا محمّد بن فُضَیل از حضرت رضا علیه السّلام روایت مىکند که آن حضرت فرمودند:
الصَّلاة قُربانُ کُلِّ تَقِىٍّ. [1]
[1] الکافى، ج 3، ص 265؛ و نیز در ج 78، بحار الأنوار، طبع آخوندى، ص 208 وارد است که: چون أبوحنیفه به حضرت صادق علیه السّلام عرض کرد: یا أباعَبدِاللهِ ما أصبَرَکَ عَلَى الصَّلاة؟ فَقالَ: وَیحَکَ یا نُعمانُ! أ ما عَلِمتَ أنَّ الصَّلاة قُربانُ کُلِّ تَقِىٍّ؟! الحدیث. و نیز در تحف العقول، ص 221؛ و در ج 17، بحار الأنوار، کمپانى، ص 2] 13] از تحف العقول از أمیرالمؤمنین علیه السّلام روایت کرده است که: الصَّلاة قُربانُ کُلِّ تَقِىٍّ؛ الحدیث: [نماز حالت قرب و نزدیکى انسان با پروردگار است. مترجم]
منبع:کتاب انوارالملکوت، ج1، ص: 101 تالیف علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی