۱. شک در رکعتهای نماز دو رکعتی، مانند نماز صبح و نماز مسافر. ۲. شک در رکعتهای نماز ۳ رکعتی (مغرب). ۳. شک در نماز چهار رکعتی هرگاه یک طرف شک، یک باشد، مثل این که شک کند یک رکعت خوانده یا سه رکعت. ۴. شک در نماز چهار رکعتی پیش از تمام شدن سجدهی دوم در حالی که یک طرف شک دو باشد، مانند شک دو و سه، قبل از اتمام دو سجده. ۵. شک بین دو و پنج یا بیشتر از پنج. ۶. شک بین سه و شش یا بیشتر از شش. ۷. شک بین چهار و شش یا بیشتر از شش. ۸. شک در عدد رکعتهای نماز که اصلاً نداند چند رکعت خوانده است.
شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد ۱. شک بعدازمحل، مثل این که بعد از داخل شدن در رکوع، شک در حمد و سوره کند. ۲. شک بعد از سلام. ۳. شک بعد از گذشتن وقت نماز. ۴. شک کثیر الشک یعنی کسی که زیاد شک میکند. ۵. شک امام و مأموم. ۶. شک در نمازهای مستحبی.
اگر شخصی بعد از چند سال شک کند که نمازهایش صحیح بوده یا نه، به شک خود اعتنا نکند؛ (زیرا به شک بعد از عمل اعتنا نمیشود).
کثیرالشک باید بنابر انجام کاری بگذارد که در آن شک کرده است، مگر آن که موجب بطلان نماز شود که در این صورت بنابر عدم انجام آن میگذارد، بدون این که در این مورد فرقی بین رکعتها و افعال و اقوال نماز باشد (مثلاً اگر شک کند سجده یا رکوع به جا آورده یا نه، بنا بگذارد که به جا آورده است، هر چند از محل آن نگذشته است، اما اگر شک کند نماز صبح را دو رکعت خوانده یا سه رکعت بنا بگذارد که دو رکعت خوانده است).
شک در اقوال و افعال نافله همان حکم شک در اقوال و افعال نماز فریضه را دارد یعنی اگر از محل آن تجاوز نکرده است به آن اعتنا میشود و اگر از محل انجام آن تجاوز کرده است به آن اعتنا نمیشود (مثلاً اگر شک در حمد یا رکوع کند، چنانچه از محل آن نگذشته است باید به جا آورد و اگر از محل آن گذشته است اعتنا نکند).
شک در عدد رکعتهای نمازهای چهار رکعتی در ۹ صورت صحیح است: ۱. شک میان دو و سه بعد از سر برداشتن از سجدهی دوم. ۲. شک میان دو و چهار بعد از سر برداشتن از سجدهی دوم. ۳. شک میان دو و سه و چهار بعد از سر برداشتن از سجدهی دوم. ۴. شک میان چهار و پنج بعد از سر برداشتن از سجدهی دوم. ۵. شک میان سه و چهار در هر جای نماز. ۶. شک میان چهار و پنج در حال ایستاده. ۷. شک میان سه و پنج در حال ایستاده. ۸. شک میان سه و چهار و پنج در حال ایستاده. ۹. شک میان پنج و شش در حال ایستاده.
دو رکعت، هر رکعت، بعد از حمد پنجاه مرتبه سوره توحید. علی (ع) فرمود:«هر کس که این نماز را بخواند، ندار کرده می شود در روز قیامت به این که او آزاد شده خداست از آتش».1
منبع:
همان مدرک -ص186.آثار وبرکات نمازدر دنیا،برزخ وقیامت -ص213
دین مقدس اسلام، بیش از هرچیز به وحدت و یکپارچگی مسلمانان اهمیت داده، میکوشد تا به هر وسیلهی ممکن، این معنا تحقق پیدا کند.
از این رو، عواملی که منجر به پراکندگی و گسستگی صفوف مسلمانها میگردند، در اسلام از منفورترین پدیدهها به شمار میروند. دروغ، غیبت، تهمت، نفاق، سخنچینی و... مفاهیمی از این گونهاند و متقابلاً عوامل و پدیدههایی که به نوعی انسجام و یکپارچگی آنان را حفظ کند، جزو محبوبترین عوامل هستند.
در این راستا، نماز جمعه از اهمیت وافری برخوردار است؛ به نحوی که در قرآن اهل ایمان در روز جمعه به برپا داشتن نماز جمعه و دوری از کارهای مخالف آن مأمور گشتهاند.
برای نمونه بنگرید به:
الف ـ یا ایّهاالذین امنوا اذا نودی للصّلوة من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکرالله و ذروا البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون1
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که برای نماز روز جمعه ندا در داده میشود به سوی ذکر خدا بشتابید، و خرید و فروش را رها کنید. اگر بدانید این برای شما بهتر است.
مورد خطاب آیه، اهل ایمان میباشند. بنابراین، «ایمان» مقتضی اهتمام به اقامهی نماز جمعه، و اعراض و وانهادن کارهای مخالف آن میباشد.
«نودی» از مادهی «نداء»، بانک برآوردن، و در این جا به معنای اذان است؛ زیرا در اسلام ندایی برای نماز جز اذان نداریم.
به این ترتیب، هنگامی که صدای اذان نماز جمعه بلند میشود، اهل ایمان موظفند کسب و کار را رها کرده، به سوی نماز که مهمترین یاد خدا است بشتابند.2
مرحوم علامهی طباطبایی هم به همین مضمون اشاره دارد.3
گفتنی است که در برخی از روایات در مورد نمازهای روزانه آمده است که برای شرکت در نماز با آرامش گام بردارید، ولی در مورد نماز جمعه، آیه فوق میفرماید: فاسعوا؛ بشتابید. و این دلیل بر اهمیت فوق العاده نماز جمعه است. منظور از «ذکرالله» در درجهی اول نماز است، ولی میدانیم که خطبههای نماز آمیختهی با ذکر خداست، و در حقیقت بخشی از نماز جمعه است. بنابراین برای شرکت در خطبهها نیز باید تسریع کرد.
جملهی «وذروالبیع» به این معناست که با شنیدن اذان در روز جمعه، خرید و فروش را ترک کنید و به نماز جمعه بشتابید.
البته مراد خصوص ترک داد و ستد نیست، بلکه ترک هر عملی که موجب اعراض از نماز جمعه گردد، مورد نظر آیه است و ذکر خصوص داد و ستد به این جهت است که داد و ستد از پرفایدهترین اعمال آدمی در دنیا است.
وقتی این عمل را میبایست ترک کرد، ترک بقیهی اعمال معارض با نماز جمعه به طریق اولی است.
جملهی «ذلکم خیرلکم» اشاره دارد به این که در هنگام ظهر در روز جمعه، بهترین کار، اقامهی نماز جمعه است و هیچ عمل دیگری جای آن را نمیگیرد.
ب ـ فاذا قضیت الصلوة فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله و اذکرواالله کثیرا لعلکم تفلحون.
و چون نماز گزارده شد. در [روی] زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید باشد که شما رستگار گردید.
منظور از قضأ صلوة، اقامه نماز جمعه، و تمام شدن آن است و مراد از «انتشار در ارض» متفرق شدن مردم درزمین و مشغول شدن در کارهای روزانه برای به دست آوردن فضل خدا (رزق و روزی) است و اگر در میان همه کارهای روزانه فقط طلب رزق را نام برده برای این بود که مقابل ترک بیع در آیه قبلی واقع شود، لیکن از آنجایی که ما در آیه قبلی گفتیم که منظور از ترک بیع همه کارهایی است که آدمی را از نماز باز میدارد، لاجرم باید بگوییم منظور از طلب رزق هم همه کارهایی است که عطیهی خدای تعالی را در پی دارد، چه طلب رزق و چه عیادت مریض، و یا سعی در برآوردن حاجت مسلمان، و یا زیارت برادر دینی یا حضور در مجلس علم، و یا کارهایی دیگر از این قبیل.4
نماز جمعه یکی از بزرگترین پایگاههای حکومت اسلامی و کانون نور و هدایت و سرمایه عزت و شرافت جامعه اسلامی است که در هر هفته و از هفته تا هفته برگزار می شود و زمینه تفاهم ، تعامل ، همکاری جامعه اسلامی را با یکدیگر و با حکومت اسلامی و ولایت فقیه برقرار می سازد و جامعه اسلامی را در برابر خطرات و دسیسه ها و توطئه ها بیمه می کند و بر آگاهی اعتقادی ، اخلاقی ، سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی می افزاید . نماز جمعه از دیدگاه فقهای بزرگ عالم تشیّع یک منصب ولائی و حکومتی است و مسئولیت اقامه آن با والی و حاکم مبسوط الیه اسلامی و سلطان اسلام و نائب امام زمان (عج) است چون خود یک پایگاه عظیم حکومتی است و حاکم اسلامی مأمور به اقامه آن و یا مجاز به انجام آن می باشد . و چون یک منصب حکومتی است و یا به عنوان زمینه ساز تشکیل حکومت اسلامی و مقدمه در راه ایجاد آن است . لذا می بینیم پیامبر اکرم (ص) به اسعد بن زراه که با آن حضرت در بیعت عقبه ثانیه بیعت نموده و شایستگی دارند دستور می فرمایند که در مدینه قبل از هجرت آن بزرگوار به مدینه نماز جمعه اقامه نمایند و این نماز جمعه مقدمه برقراری و تشکیل و تاسیس حکومت اسلامی است. و پس از تشریف فرمائی و هجرت پیامبر(ص) به مدینه منوره خود آن بزرگوار این کار بزرگ را انجام می دهند و خطبه هائی که از آن حضرت و یا از وجود مبارک امیرالمومنین (ع) به ما رسیده است غالباً در رابطه با روز جمعه و نماز جمعه و مسائل مربوط به دستگاه حکومتی و حاکمیتی و امر و نهی و احیای شرق و غرب عالم و تعلیم و تربیت و توصیه به تقوی و قیام با شمشیر و با تکیه بر اسلحه و تبیین احکام و سیاستهای کلان جامعه اسلامی بوده است. بدون تردید اصل وجوب نماز جمعه از ضروریات اسلام است و جائی برای تردید و انکار در وجوب این فریضه گرانسنگ الهی و ابعاد و برکات و آثار گرانبها و ارزشمند آن نیست . و نزول سوره ای به این نام و در این رابطه و راستا و تاکید بر قرائت سوره جمعه در رکعت اول و سوره منافقین در رکعت دوم نیز خود بهترین دلیل بر اصل وجوب آن است در اسلام. و تردیدی نیست که در زمان پیامبر اکرم ( ص) و امیرالمومنین (ع) و خلفا اقامه می شده است. لیکن از دیدگاه شیعه موضوع به شرائط لازم برای اقامه آن برمی گردد و اینکه از دیدگاه فقه شیعه شرط لازم برای اقامه آن امام عادل ، سلطان عادل ، فقیه جامع الشرائط ، فقیه منصوب از طرف امام معصوم ، حاکم جامع الشرائط ، ولی فقیه مبسوط الید ، نایب امام زمان (عج) ، سلطان اسلام ، مجتهد جامع الشرایط و عناوین مشابه دیگر است. و در حقیقت ریشه مسئله به موضوع به انحراف مسیر حکومت و امامت اسلامی پس از رسول اکرم (ص) و تسلط باندهای اموی و عباسی برمسند . خلافت اسلامی و غصب حاکمیت اهل البیت (ع) و سلطه نابکاران و یزیدیان و حجاج ها و عبدالملک ها و منصور دوانیقی ها بر گستره جهان اسلام و اعمال زور و دیکتاتوری و استبداد همراه با جهالت و تعصب و غصب و قتل و غارت بیت المال و سوء استفاده از قدرت و ایجاد محیط رعب و وحشت و اختناق به ویژه درباره اهل بیت (ع) و خاندان عصمت و طهارت و علما و بزرگان اسلام و تحمیل سلایق شخصی و سیاسی و تمسک به خرافات و بدعتهای جاهلی و ترک کتاب و سنت برای اهداف تبهکارانه خود بوده . طبیعی است که در برابر این قبیل جریانهای فاسد و وحشیانه هر نوع خطبه خوانی و اقامه جمعه گاها حتی جماعت و انجام مناسک حج و عمره و سایر مراسم دینی نمی توانست به صورت آزادانه و بر اساس اصول و مبانی اعتقادی شیعه برگزار شود . بلکه دستگاههای جبار اموی و عباسی کاملا در نقطه مقابل این اهداف متعالی عمل می نمودند و هر صدای آزادیخواهانه را در سینه خفه می کردند و صد سال مقابل این منبر به بانی منبر و محراب امیرالمومنین (ع) جسارت می کردند و قبر آن بزرگوار تا زمان هارون عباسی مخفی بود . در چنین شرائطی عالم تشیع جز انزوا ، گوشه گیری ، تقیه مداراتی و یا قیامهای خونین و نهضت های حق طلبانه و یا مبارزه منفی و مانند آن چاره و راه دیگری نداشت. و هرگاه فرصتی پیدا می کرد برای بروز و ظهور و درخشش بطور قطع پا در رکاب می کرد و قیام می کرد و برای اقامه درست و حکیمانه شعائر اسلامی عاشقانه پا به عرصه می گذاشت و جان فشانی می کرد. سیر تاریخی شرائط اقامه جمعه در سرزمینهائی که زمینه اقامه این فریضه بزرگ الهی هموار شده و دست تطاول روزگار از سر شیعیان و علما و بزرگان این مکتب کوتاه شده و یا سایه های فشار و ارعاب و تهدید آنها کم رنگ بوده و یا فرصتی برای ابراز وجود بوده مانند عصر دیلمیان و سربداران و در سرزمینهای گرگان و استرآباد و طبرستان و در منطقه گیلان و نقاط دیگری که این امکانات در حداقل فراهم بوده خود بهترین گواه این حقیقت است. کتابهای فقهی تدوین شده در این باره نیز از عصر کلینی (ره) و شیخ صدوق به عنوان بزرگترین محدثین شیعه در عصر غیبت صغری و کبری تا شیخ مفید (ره) و سید مرتضی و شیخ طوسی (رض) خود بهترین دلیل بر این حقیقت است . از جمله سید مرتضی علم الهدی (رض) در کتابهای ناصریات و جمل و دیگر کتابها و اجوبه مسائل فرموده اند : صلاة الجمعه فرض لازم مع حضور الامام العادل یا ( السلطان العادل یا مع امام عادل او من ینصبه و اجتماع العدد )
اگر در بین نماز، یکی از چیزهایی که باید در حال نماز رعایت شود، از بین برود، مثلاً در حال نماز بفهمد که مکانش غصبی است یا پوشش واجب را ندارد، نماز باطل است.
وضو سبب رفع بسیاری از بیماریها می شود. دلیلش اثر آب سردبر روی نقاط حساس بدن در قسمتهایی است که وضو می گیریم. جالب این است که در دین اسلام نقاط طب سوزنی مخصوصا در وضو رعایت شده است.برای مثال، آقایان باید آب را از پشت آرنج بریزند. ولی خانمها باید آب را از قسمت تای دست بریزند. چونکه نقاط طب سوزنی در آقایان و خانها در بعضی از نقاط فرق می کند.
این را هم بدانید که با تحریک نقاط طب سوزنی بوسیله آب سرد وضو، خط سیر چهارده نصف النهار را تحریک می کنیم و باعث سرحالی، شادابی، تسکین دردها، نیروی جسمانی وروحی و معالجه بسیاری از بیماریها می گردد.و همچنین تمامی اعضاء داخلی بدن را تقویت می کند.از جمله: ریه ها، روده بزرگ، معده، قلب، کلیه ها، کبد و…